موضوع اصلی مطالعات حقوق معلمی، توزیع حقوق و تأثیر آن بر توزیع معلمان است.
مطالعه ای در مورد توزیع معلم در ایالت نیویورک استدلال می کند که توزیع ناعادلانه حقوق بین معلمان و سایر مشاغل مشابه از نظر الزامات آموزشی نشان دهنده هزینه فرصت تدریس است که ممکن است به استخدام، حفظ و توزیع معلمان کمک کند.
در مورد تایوان، نابرابری حقوق نه تنها در بین مشاغل، بلکه در بین جنسیت ها و سنین نیز وجود دارد. علاوه بر این، نرخ افزایش حقوق برای فارغ التحصیلان دانشگاهی با تجربه کمتر کند است.
اغلب فارغ التحصیلان دانشگاهی بی تجربه در تایوان به دلیل تورم با کاهش بازگشت مواجه می شوند.
سرمایه انسانی استدلال می کند که کیفیت و عملکرد بالاتر معلم باید منجر به حقوق بالاتر شود.
مطالعه ای که توسط فیگلیو و همکاران انجام شد با کشف این نکته که دانش آموزان در مدارسی که در آن معلمان بر اساس یک سیستم مبتنی بر شایستگی حقوق می گیرند بیشتر یاد می گیرند زمانی که عوامل دیگر کنترل می شوند، از این دیدگاه حمایت می کند.
اما مشخص نیست که آیا سیستم پرداخت شایستگی مسئول این یافتهها است یا اینکه آیا این یافتهها به برخی از ویژگیهای غیرقابل مشاهده مرتبط با انگیزههای مالی، مانند منابع مدرسه و انتخاب خود دانشآموزان با پیشینههای خانوادگی تحصیلکردهتر نسبت داده میشوند.
در مطالعهای که حقوق معلم را با عملکرد معلم بر پیشرفت دانشآموزان در هند مرتبط میکند، کینگدون و تیل دریافتند که مدارس خصوصی با پرداخت حقوق معلمان مرتبط با عملکردشان از نتایج آموزشی بهتری برخوردار بودند اما این طرح حقوق در مدارس دولتی بسیار کمتر مؤثر بود.
آنها پیشنهاد کردند که دستمزدهای بالا نشان دهنده کیفیت بهتر معلمان است، یا دستمزدهای بالا معلمان را تشویق می کند تا سخت تر کار کنند.
نتایج این مطالعه با مطالعه قبلی (فری 1998) مطابقت دارد که نشان میدهد افزایش دستمزدهای واقعی پرداختی به معلمان در مدارس دولتی تاثیر چندانی در بهبود کیفیت معلمان و عملکرد معلمان ندارد و این ابزارهای حقوق و دستمزد به طور مؤثرتری در بخش خصوصی کار میکنند.